از مدیریت مشارکتی چقدر می دانید؟

به گزارش وبلاگ ورزشی چلسی، تعریفی از مدیریت مشارکتی

مدیریت مشارکتی از نظر تقویت تصمیم گیری گروهی در سراسر سازمان، مفهومی متفاوت از مدیریت سنتی است. رویکرد مذکور بر اساس کارگروهی، شفافیت و شفقت بنیان گذارده شده است. در این قسمت از مقاله به 4 ویژگی اصلی مدیر مشارکت جو اشاره شده است، پس با خبرنگاران همراه باشید.

از مدیریت مشارکتی چقدر می دانید؟
  • شفافیت: مدیریت سنتی در پی کسب مالکیت کامل طرح ها و اطلاعات سازمان است، درحالی که مدیریت مشارکتی آشکارا اطلاعات و دانش را در سراسر سازمان به اشتراک می گذارد. این راهبرد به کارکنان اجازه خواهد داد تا در فرآیند بهبود فضای کسب وکار مشارکت فعالانه داشته باشند.
  • انعطاف پذیری: مدیران سنت گرا اعتقاد به حفظ ساختار و سلسله مراتب سازمانی هستند. این در حالی است که مدیران مشارکت گرا حامی ایجاد انعطاف بیشتر در وظایف و نقش های کارکنان و ایجاد ارتباطات افقی هستند. ایجاد چنین فضایی به واسطه یک سیستم آنالیز عملکرد انعطاف پذیر تسهیل خواهد شد.
  • شفقت: مدیران سنتی در دست پیدا کردن به اهداف و حفظ استانداردها از منابع قدرت استفاده خواهند کرد. اما در مقایسه مدیران مشارکت گرا براین اعتقادند برترین نتایج در سایه گوش فرا دادن به خواسته های کارکنان و کسب اطمینان از رضایتمندی واقعی آنان قابل کسب است.
  • کارگروهی: مدیران سنت گرا براین اعتقادند منشا قدرت از موقعیت فرد در سازمان نشات خواهد گرفت. در مقایسه مدیران مشارکتی بر این باورند که قدرت زمانی ارزشمند است که برگرفته از همکاری تیمی باشد. ایده ها و بازخوردها در چنین فضایی از کسب وکار مورد پذیرش بوده و افراد در استفاده از منابع سازمان آزادی عمل بیشتری خواهند داشت.

سود آن برای کسب وکار؟

2- برانگیختن انگیزه کارکنان به روشی موثرتر: مهم ترین علت در توجیه این رویکرد این است که به موازات افزایش مقدار مالکیت نیروی کار بر پروژه های سازمان، مقدار دقت آنان بر فرآیند اجرای پروژه افزایش پیدا می نماید. اگر نتایج خوب باشد، احساس خوشایند موفقیت در آنان ایجاد می گردد و اگر نتایج چندان مثبت نباشد، احتیاج به قبول مسوولیت بیشتر در آنان ترغیب می گردد. کارکنان امروز دیگر علاقه ای به دریافت لیستی از وظایف و ضرب الاجلی برای انجام آنها ندارند، آنان در پی بر عهده گرفتن مسوولیت واقعی کارها و ایفای نقش در فرآیند تصمیم گیری هستند، علاوه بر این به سطحی از آزادی عمل احتیاج داشته تا احساس اعتماد به سازمان در وجودشان تقویت گردد.

1- جذب و حفظ نیروی کار جوان: در حال حاضر، نسل Y بخش گسترده ای از جمعیت نیروی کار فعال را به خود مختص نموده است. سازمان هایی که از توان پاسخگویی به احتیاجهای این گروه برخوردار هستند به احتمال زیاد شانس بیشتری در به دست آوردن مزیت رقابتی قابل توجهی در حوزه استخدام نیروی انسانی دارند. آنالیز های اخیر Euromoney Learning Solutions نشان خواهد داد که نسل Y در مقایسه نسل پیشین، از سازمان ها انتظارات بیشتری داشته و این انتظارات که شامل ایجاد زمینه هایی برای اجرای مدیریت مشارکتی در قالب تحقق پیشرفت های حرفه ای و فرصت های آموزشی، به رسمیت شناختن و ارائه بازخورد، ساعات کاری انعطاف پذیر و فعالیت های گروهی خواهد شد.

2- حل مسائل به روشی سریع تر و بهتر: همانگونه که از ضرب المثل یک دست صدا ندارد بر می آید، هرچه توانمندی های ذهنی مورد استفاده در حل و فصل مسائل بیشتر باشد، فرآیند برطرف مشکل سریعتر و بهتر پیش می رود. راج تولسیانی، مدیرعامل شرکت Green Park، یکی از شرکت های پیشرو بریتانیا در حوزه صنایع مدیریتی و اجرایی می گوید:

اگرچه توانمندسازی افراد به واسطه فرهنگی نو و متفاوت، زمان می برد و هیات مدیره را با چالش های غیرمنتظره ای روبرو می سازد، اما فراهم شدن قدرت بحث و مجادله و ارتقای کیفیت تصمیمات یکی از مهم ترین ویژگی های آن در بازار به شدت رقابتی و در حال تغییر امروز است.

3- افزایش پویایی کسب وکار: نیروی انسانی در عصر حاضر قدرت انطباق پذیری بیشتری با وظایف شغلی خود داشته و البته از توان بر عهده گرفتن نقش های متعددی نیز برخوردارند. بنابراین، کسب وکارهای مدرن می توانند سرمایه گذاری های بیشتری را در قالب طراحی وظایف شغلی پویاتر در این حوزه انجام دهند. Testbirds، شرکت ارائه دهنده خدمات جمع سپاری تست نرم افزار در سازمان، نمونه ای از شرکت هایی است که توانسته چنین رویکردی را به صورت عملی تحقق دهد. فیلیپ بنکلر، از بنیان گذاران این شرکت می گوید: به جای تعریف وظایف و نقش های غیرمنعطف، در پی ایجاد محیطی بوده که در آن مرزهای وظایف بر اساس مهارت های افراد شکل خواهد گرفت. اگر تیمی دپارتمان خاصی را در سازمان راهنمایی نموده، بهتر است در تعامل با افراد وظایف را بر اساس مجموعه مهارت های موجود در آنان تقسیم نموده و آنان را به مشورت و نظرخواهی از همکاران دعوت کنید.

4-ایجاد روحیه کار تیمی: مهم تر از تمامی نکات اشاره شده، مدیران باید در قدم نخست نیروی کار خود را به صورت هماهنگ و متحد راهنمایی سازند. نیروی تیم باید در جهت مشترکی برای دست پیدا کردن به اهداف حرکت کند. برای تحقق چنین رویکردی، کسب وکارهای مدرن باید از شفافیت خاصی برخوردار بوده و ارزش های مشخصی را به نیروی انسانی خود دیکته نمایند. مدیران مشارکتی زمان کافی را برای تعامل با کارکنان اختصاص داده و نظرات آنان به خوبی می شنوند، این ویژگی آنان را در ایجاد تفاوتی آشکار در نوع مسائل و چالش های روزمره کارکنان و در نهایت در انجام هماهنگی بیشتر در جهت تحقق ماموریت کلی سازمان کمک می نماید.

منبع: الی گشت

به "از مدیریت مشارکتی چقدر می دانید؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "از مدیریت مشارکتی چقدر می دانید؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید